ایزد مهرآفرین: شاید اولین پرسشی که در مواجهه با فیلمی مثل «سهیلا شماره ۱۷» در ذهن مخاطبانی که این فیلم را دیدهاند و در آینده خواهند دید، ایجاد میشود، این گزاره است که چرا تا به امروز سینمای اجتماعی ما که ادعا دارد چون آینهای مشکلات، معضلات و چالشهای جامعه را بازتاب میدهد، تا به امروز مشابه و نمونه چنین فیلمی را روی پرده نیاورده است؟!
پیش از جواب به این پرسش به سؤال بنیادیتر و زیربناییتری میرسیم، که مسئولیت اجتماعی سینما به عنوان یک ابزار رسانهای پیشرو، روشنگر و هدایتکننده جامعه چیست؟ اساساً ما به عنوان مخاطبان سینما، فیلمساز به عنوان صاحب اندیشه و ایده و از همه مهمتر مدیران و تصمیمگیران سپهر فرهنگی و سیاسی کشور قائل به چنین مفهوم، اصالت و کارکردی برای سینما هستند یا خیر؟
اگر جواب مثبت باشد و بپذیریم کارکرد سینما در قبال جامعه ای که فیلمساز در آن حیات و ممات دارد فراتر از مرزهای سرگرمی و تفنن(که اصل و اصالت وجودی سینماست) است. فیلم «سهیلا شماره ۱۷» کنشی جدی برای طرح یک موضوع فراگیر و مسئلهساز در جامعه است؛ فیلمی با موضوع بالا رفتن سن ازدواج دختران و بحران نبود موقعیت ازدواج و از همین نقطه، اولین نکته مثبت فیلم نمایان میشود. یعنی کنشمند بودن فیلم و فیلمساز، برخلاف اغلب فیلمهای سینمای ایران که عموماً واکنشی انفعالی نسبت به اتفاقات و رویدادها دارند، «سهیلا شماره ۱۷» فیلم کنشمندی است و با طرح یک موضوع جدی وارد گود فیلمسازی میشود.
یکی دیگر از مهمترین ویژگیهای فیلم که باز هم از کنشمند بودن اثر نشئت میگیرد، امروزی بودن و به روز بودن مسئله و موضوع فیلم است. فیلم به هیچ عنوان حداقل در موضوع، بیات و کهنه نیست. موضوع و مسئله فیلم بخش قابلتوجهی از جامعه را درگیر خود کرده است.
استیصال دخترانی که با بالا رفتن سنشان و فراهم نشدن شرایط ازدواج دچار یأس و ناامیدی میشوند. طرح مسئلهای که رسانهها و به خصوص سینما و تلویزیون در این سالها به راحتی از کنارش گذشتهاند و شاید ترجیح دادهاند به هزار و یک دلیل و توجیه چشمان خود را روی این موضوع بسته نگه دارند و تنها توصیه ای که به آنها میشود این است که برای سرکوب احساسشان بدوند و نفس عمیق بکشند.(ارجاع به صحنهای از فیلم)
فیلم «فیالمدت معلوم» تنها نمونه سینمای داستانی برای طرح مسائلی از این دست بود که به شکلی سطحی و کمعمق ساخته شده بود. البته سینمای مستند در این موضوع چند مستند خوب و گزنده تولید کرده است که هیچکدام نتوانستهاند تا به امروز در معرض دید و قضاوت عموم جامعه قرار بگیرند.
فیلمساز به درستی برای طرح مسئله برگرفته از یک چالش جدی اجتماعی، ساختار روایی شبهمستند و واقعگرا را انتخاب کرده است که بتواند از طرح مسئله بیشترین اثرگذاری را برداشت کند. حال اینکه در این ساختار چقدر میزانسن و دکوپاژ خوب عمل کرده است، موضوع جداگانه و قابل بحثی است، ولی برای نمونه میزانسهای گفتوگو در ماشین که فیلمساز عامدانه نیمسایه تاریک و روشن ایجاد کرده بود، هم کارکرد مفهومی و هم کاربردی روایتی در اثر داشت.
نکته دیگر فیلم ایجاد موقعیتهای باورپذیر برای شخصیتها بود. عمده موقعیتها تجربهگرا و دارای حس درونی تجربی بود که نشئت گرفته از پژوهش و زیستمحیطی فیلمساز است.
فیلم صداقت خودش را با مخاطب حفظ کرده است و دروغ نمیگوید با اینکه میتوانست به ورطه بیاخلاقی و سوءبرداشتهای سیاسی و اعتقادی بیفتد. فیلمساز به درستی از رفتن به سمت سیاسیبازی اجتناب کرده و به همان طرح اولیه و ایده مرکزی خود وفادار بوده و آن را پرورش داده است.
اما بیشک بزرگترین حسن فیلم ایجاد احساس متقابل اثر با مخاطب خودش است. فیلم توانسته است اتمسفر وجودی بین پرده سینما و مخاطبان حاضر را در سالن ایجاد کند و منتظر واکنشهای لحظهای آنها به آنچه روی پرده میافتد، باشد. سهیلا شماره ۱۷ با اینکه موضوع تلخی در بطن و ضمیر خودش دارد، ولی در روایت کاملاً شیرین و دلچسب پیش میرود.
معایب فیلم چیست؟ بزرگترین مشکل فیلم که به احتمال زیاد از همینجا هم ضربه خواهد خورد، این است که مدیوم، قاب و تولیدش سینما نیست. تلویزیونی است از سوژه و طرح مسئله روایت تا کارگردانی و بازیها و پروداکشن. از این منظر بعید است این فیلم موفقیتی در گیشه به دست آورد و در نهایت با چند اکران هنر و تجربهای سر و تهاش جمع خواهد شد.
ارسال نظر